هر کس بنا به استعدادهای ذاتی خود اشتیاق به انجام کاری دارد، پیش از انتخاب شغل، باید اشتیاق خود را در نظر گرفت، زیرا حرفهای که مورد علاقه فرد نباشد، خوب و درست انجام نشده و موفقیتی را به همراه نخواهد داشت.
کسی که شغل خود را دوست دارد، به آسانی در انجام آن کار موفق خواهد بود و در حرفه خود به پیشرفت قابل ملاحظهای دست خواهد یافت. علاوه بر این مورد با زیردستان و همکاران خود تعاملی در خور توجه خواهد داشت و سختیها و مشکلات شغل مورد علاقه را با نیروی عشق و علاقه از بین خواهد برد.
هر چند که پس از یک مدت و بنا به عمل انجام شده و عادت حتی با شغلی که مورد رضایت و پسند ما نیست آشنا و علاقهمند میشویم ولی بهتر آن است که در صورت امکان، شغل خود را مطابق نظر و به دلخواه خود انتخاب نماییم.
علاقه و استعداد مکمل یکدیگرند: اگر به حرفه خاصی علاقه داریم که استعداد انجام آن را در خود سراغ نداریم باید شعله انجام آن کار را در خود فرو نشانیم، زیرا هر چقدر همت و توان خود را صرف کنیم در آن شغل بجایی نخواهیم رسید.
خوشبخت کسی است که استعداد خود را موضوع کار و حرفه خویش قرار داده باشد. اگر در جهان هستی کار بیارزشی وجود داشته باشد کاری است که صاحب کار از عهده آن برنیاید وگرنه هر عملی که با مهارت و کمال انجام شود موجب افتخار و سربلندی است. اما آن قدرت و نیرویی که در هر شغلی از لوازم اولیه به شمار میرود تندرستی است.
چه بسا عدم موفقیت و ناکامی که معلول بیماری یا ضعف بنیه و سستی اعصاب و روان است، چرا که شخص ناتوان، نه توانایی کار کردن دارد و نه خلق خوش که با دیگران و همکاران خود بتواند کنار بیاید.
کار آسان، رضایت خاطری نمیبخشد: فراموش نشود که قبل از انجام و اقدام هر کاری، نیرو و قدرت خود را با دشواریهای آن حرفه و عمل کردن به آن قیاس کرد و سنجید ولی از مشکلی که با اراده و به کارگیری توان مضاعف میتوان از پیش رو برداشت نباید هراسید، زیرا قسمتی از انجام هر عملی در کوشش و میزان انگیزه برای به پایان رساندن است و نه در نتیجه عمل!
حرفه خانوادگی: اگر شما برای انجام دادن 2 کار مختلف و متفاوت ذوقی و استعداد داشته باشید، کاری مقدم است که حرفه خانوادگی شما باشد چرا که ذهن و فکر شما بر اثر گفتگوهایی که داخل خانواده در مورد آن مسائل بوجود آمده است آماده و مهیا برای همان شغل است.
رفتار با دیگران: در تمامی شغلها و حرفهها ، خواهناخواه با کارفرما و همکاران خود سر و کار داریم. کارمند و کارفرما باید تقاضای خود را بشناسند و خود را با آن سازگار نمایند. به عنوان مثال بعضی از کارفرمایان رفتار سخت و خشک دارند و بعضی شوخ و خودمانی، بعضی تمایل دارند دستوراتشان بیکم و کاست انجام شود ولی برخی دیگر مایلند که کارمند در انجام کار از خود ابراز شخصیت و ابتکار نماید.
بطور کلی توقعات و درخواست عمده کارفرما از کارمندان این است که:
1 - وظیفه خود را به خوبی و به نحو احسن انجام داده و به پایان برساند.
2 - به انجام دادن آن کار علاقهمند باشد یعنی کار را برای خود بداند و بخواهد.
3 - ساعت رفت و آمد خود را رعایت نموده و در صورت نیاز بیش از ساعات معمول وقت صرف نمایند.
4 - از حیث پوشش و پاکیزگی خود را مناسب با شغل و محل بسازد.
5 - در صورت رخ دادن کار غیرمترقبه آن را قبول و با روی گشاده آن را انجام دهد.
6 - مشغول به کار خویش بوده و زمان را به صحبت کردنهای بیهوده تلف نکنند.
7 - در حین انجام کار از شوخیهای بیمورد جلوگیری شود.
8 - ایرادات و دستورات را به آسانی پذیرا باشد.
اما نکات عمدهای که در اصول رفتار با همکاران باید رعایت کرد عبارتند از:
1 - باید صمیمانه همکاران خود را دوست داشته باشد.
2 - از شوخی کردن نباید رنجیده خاطر شد ولی حتیالامکان از شوخیهای بیمورد باید حذر کرد.
3 - در کار دیگران نباید دخالت کرد مگر با اجازه و یا درخواست خود آنها.
4 - نباید خود را همه کاره و عزیز کارفرما نشان داد.
5 - از خبرچینی و بدگویی به شدت باید پرهیز کرد.